پنجره را که باز کردم نگاهم به گیسوهای پریشان مجنون گره خورد و خیره ماند به شاخه های بید؛
شاخه هایی که تادیروز خشک می نمودند و بی جان؛
اکنون به جوانه های سبز و زیبای زندگی، طراوت یافته و رویش را تلاوت می کنند؛
بید زودتر از بقیه ی باغچه مجنون بهار شده بود؛
و من، مجنون بید؛
که با همه ی درختی اش مجنون بهار شده بود، و خود را برای آمدنش آماده و آراسته کرده بود؛
و من...
***
پانوشت:
بهاری باشید و پر شکوفه.