سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دخترکی به نام دنیا

 

دنیا نام دخترکی است خوش آب و رنگ
زیبا و فریبا
هماره نو به نو  شونده و هزار چهره
عروسی هزار داماد که بارها به حجله نشسته و همچنان خواستگارانی فراوان دارد
با صدهزار جلوه برون می آید و دلربایی می کند...
***
با این  همه وسعت، گاهی اوقات یا بهتر بگویم اغلب اوقات تنگ می شود دلم،
آنچنان که می خواهم دلم را به شاخه ای آویزان کنم تا قدری باز شود و بیاساید
اما امان از این شاخه های شکستنی که سرشار از نگرانی اند و ناگهانی!
شاخه ها، قدرت درک و تحمل دل را ندارند و خود را راحت رها می کنند بی آن که بدانند جنسی که همراهشان است به غایت لطیف است و ظریف...
***
گاهی محتاج نگاهی هستم تا بنگرد به چشم های نگرانم، به گریستنم که حاصل گسل های قلب شکسته ام اند
گاهی احساس می کنم دنیا با تمام وسعتش در گوشه ای از قلبم گم شده است، گویی حرفی برای گفتن ندارد، یا رویی برای نمایش، احساس می کنم دنیا با تمام جلوه هایش، سرابی است که سیرابم نمی کند؛
آوازی است که از دور خوش است، چون به آن نزدیک شوی، نقاب خوش آب و رنگ را از قاب چهره اش کنار زنی، عجز وجود این عجوزه، اقبال قلب را فرو خواهد ریخت!
***
دنیا و اهلش را قرارگاه و پناه گاه مطمئنی نیافتم
آنقدر متغیرالاحوال و پرنوسان اند که مواضع شان هیچ قابل اعتنا و اعتماد نیست
دنیا و اهلش با همه ی وسعت ظاهری، به شدت حباب گونه اند؛ آن هنگام که در  حب آنها می دمی پر از خالی می شوند و درست هنگامی که سر گرم تماشایشانی یا می خواهی حسشان کنی، تا بودنشان و بارور شدنشان را باور کنی، هیچ و پوچ می گردنند!






آخرین مطالب وبلاگ



ویرایش قالب توسط قافله شهداء