• وبلاگ : .:: رويش عشق ::.
  • يادداشت : عليكم انفسكم!
  • نظرات : 19 خصوصي ، 64 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليکم

    بله ، اگر هم در بيرون خبري باشد بقول ملاي رومي :

    باده در جوشش گداي جوش ماست ...

    ولي همين فرمايش شما از مصاديق بيروني نيست ؟

    بعلاوه فراگيري دين چطور ؟ جز اينکه با مثلا شنيدن حرف پيامبر و جانشينش با خبر مي شويم ؟

    بله خبري نيست اگر مقصود دنياي مادي باشد در حاليکه نه تنها از دنياي مادي هم مي شود با خبر شد بلکه همانطور که عرض شد همه اش نور ، صوت ووو در جهان خارج نيست که موضوع دريافتي يکي از اعضاي حسي ما باشد بلکه حرف دين را هم از بيرون مي گيريم و فرمايشاتي مثل فرمايش شما را هم از بيرون دريافت مي کنيم .

    راستي يادم رفت تبريك عرض كنم انتخاب اين چيه وبلاگ شما را .

    پاسخ

    سلام دوست عزيز. اين نگاه دقيق شما به موضوع هم برام جالبه. تشکر مي کنم از اين چيه...؟ نظر شما! اما به نظرم يه کم رنگ فلسفي اش زياد شده. ما نگفتيم بيرون هيچ خبري نيست چرا اتفاقا خيلي خبرها هم هست از همه رنگشم هست، اما اون پيامي که انسان رو بيدار و احياء مي کنه و به حيات انساني و ممات و سعادت و موجوديتش معنا مي بخشه، نياز به يک تشنگي دروني داره، اگه اين تشنگي و خواست، درون انسان وجود نداشته باشه ولو اينکه معصوم هم براشون از بيرون خطبه ايراد کنه، بر جان خاموش اونها اثري نمي کنه. چه اينکه مولاي کلام و سيد الشهداء و ... در اجتماعات گسترده مردمي با زيباترين شکل و محتوا حقايق عالم هستي رو طرح مي کردن اما امان از جانهاي خفته! به نظر مي رسه به يه همچين مناسبتي هم هست که درباره ي رسالت انبياء از عبارت "فذکر" در قران استفاده مي شه که "پيام بران" الهي _که خبررسان از حقايق عالمند_ محور کارشان يادآوري است و بيدار سازي و ايجاد جوشش باطني و شور وشعور دروني. که تا اين ضرورت و تشنگي را آدمي حس نکنه دريا دريا آب هم او را ثمري نمي ده ولي وقتي تشنگي در متن ذاتش باشه از دل بيابان خشک نيز زمزم براش مي جوشه و راهها باز مي شه و من غير لايحتسب روزي مي رسه. پس اين معناش بي خيال شدن از بيرون نيست چه اينکه ما به اندازه کافي و شايد بيش از اندازه هم به بيرون مشغوليم و از اين بايت مشکل و کمبودي نيست که بخواد تلنگري زده بشه در عين حال لازمه يه توجهي هم به سير انفسي و باطني داشته باشيم... خلاصه حرف بسياره و فرصت کم. جسارت ما رو هم ببخشيد.سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد...آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي کرد...