سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غمت از هرچه شادی دلگشاتر


 غم و شادی؛
دو مفهوم متضاد و در مقابل یکدیگرند؛
مگر می شود این هر دو ضد را با هم جمع کرد و در کنار یکدیگر نشاند؟
این کدامین غم است که با شادی جمع می شود و نه تنها جمع می شود که بهجت آفرین و شیرین و زیبا و دلگشاست؟
و نه تنها دل گشا، که از هر شادی دلگشاتر است؛
چه رازی در این غم نهفته است؟ در این مصیبت که عظیم است علی جمیع اهل الاسلام و گران است علی جمیع اهل السماوات...
چه رازی است در این مصیبت؟
که هیچ گاه سرد نمی شود و چونان چشمه ای جوشان و خروشان، محبت آفرین است؟
«این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟»
***
مصیبتت همان همه که قلبم را می فشارد و سینه ام را تنگ و چشمانم را بارانی می سازد در وجودم نسیمی شیرین و دل پسند را جاری می کند؛
«نسیمی دلگشا می آید
  بوی کرب و بلا می آید»
نسیمی دلگشا سراسر وجودم را نوازش می دهد
و تمام غمها و غیر ها و غریبه ها را از وجودم پاک می سازد
همان طور که قافله های عزاداری محبانت در شهر چونان جویباری جاری می شوند و گرد و غبارهای دنیوی را می زدایند
گویی خونی تازه به شریانهای شهر تزریق می شود و جا برای شرّ، ضیق می گردد؛
با دلم چه کرده ای؟ حسین!
این ویرانه ی ظلمتکده را چه نورانی ساخته ای؛
این قلب شکسته و مرده ام را با کدامین دم احیا نموده ای؟ که از درون قسی و سنگواره اش چشمه هایی تا چشم هایم جوشیده می شود؛
حسین! دوستت دارم؛
چونان قطره ای ناچیز که با محبتت به اقیانوس بیکرانی پیوسته است از اهل اسلام و اهل سماوات؛ دوستت دارم با تمام وجودم.
***
بر آنها که ما را ملت ماتم می نامند حرجی نیست؛
«ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما»
نخورده اند و نچشیده اند و نمی دانند
نمی دانند فرق گریه ی فراق را...
نمی دانند این اشکها چه قطرات معجزه آسایی هستند
نمی دانند این قطرات که از فطرت حق طلب و ظلم ستیز و حسین دوست بر می خیزند چه قدر و قدرتی دارند
نمی دانند احلی من العسل را
             ما رایت الا جمیلا را
             اللهم تقبل منّا هذا القربان را
             الهی رضاً بقضائک را
            شکوه وجیهاً بالحسین شدن را
            الحمدلله علی عظیم رزیّتی را
            و...
نمی دانند در متن و بطن این مصیبت چه جمال و حلاوت و بهجتی نهفته است
و چه بهشتی است حب الحسین

روضه نیز در لغت معادل باغ است و روضه ی حسین بهشتی است از رضوان الهی،        
به راستی این چه مصیبت عظمایی است که با چشمان اشکبار خدا را بر آن شکر می گوییم:
اللهم لک الحمد، آن هم از جنس حمد الشاکرین...
***

«غمت از هرچه شادی دلگشاتر
دلی داریم و دریای غم تو»


7محرم92

 






آخرین مطالب وبلاگ



ویرایش قالب توسط قافله شهداء