سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اهل عشق آبادم


اهل «عشق آبادم»(1)
و از این اهلیت خشنود
هر کجا «عشق» هست؛ آبادی هست و حیات
اگر می خواستم خودم، قطعه ای از این زمین را برای «اهلیت» انتخاب کنم
چه جایی بهتر از «عشق آباد»
نااهل هم که باشی، عشق تو را اهلی می کند
و همه می شویم اهالی «عشق آباد»
از قدیم گفته اند: هرکجا «عشق» هست؛ خدا هست و زندگی
نور هست و بندگی؛

***

جد پدری ام، سالها پیش
از اعماق کویر مرکزی،
در پی آب و نان و حیات
به «عشق آباد» کوچ کردند
ومن بهترین خاطرات کودکی ام به همان روستا گره خورده است؛
حتی آن روزی که دویدنم در سراشیبی کوه، تجربه ای شد از سقوط و پرتاب؛
برایم شیرین است و عبرت آفرین!

***

قحطی، اجداد ما را به «عشق آباد» کشاند
و من هنوز، زندگی را در آن جا جستجو می کنم
هر چند این روزها
آب و نان فراهم است
فقط گاهی
قحط می شود: مرام زندگی!
در «عشق آباد» کسی با آب و غذای صرف زنده نمی ماند؛
الا چهارپایان
و مرغ های بی هم نفس قفسی
و کرم هایی که صفا می کنند در لنجزار
و...
اگر در گذشته
در پی آب و حیات
از کویر به «عشق آباد» پناه می آوردند،
مردمان امروز
برای حیات
به برهوت شهر کوچیده اند
و کوچه هایی ساخته اند از سنگ و آهن و بی تفاوتی
کوچه هایی که کوچ را نمی فهمند
کوچه هایی شبیه قفس
که نفس را تنگ می کنند
و نگاه را بی امتداد...

من و پرنده ها
با این کوچه ها
پیوندی نداریم
من و پرستوها
به این پستوها
دل نمی بندیم...

***

و من هنوز
زندگی را
در «عشق آباد» جستجو می کنم؛
کاش پاهایم
یاری ام کنند
برای کوچیدن
و قلبم
برای کنده شدن
و بالهای شکسته ام
برای پرواز...

*پانوشت
(1) این «عشق آباد» نام روستایی است در شمال غربی شهرستان بجنورد






آخرین مطالب وبلاگ



ویرایش قالب توسط قافله شهداء